کد مطلب:276385 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:105

فتح شهرها و کشورهای کافرین
در كتاب كمال الدین از پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله مروی است كه فرمود: امامان بعد از من دوازده نفرند، اولشان تو هستی یا علی و آخرینشان قائم است كه خداوند - عزّوجلّ - به دست او شرق و غرب زمین را فتح می كند. [1] .

و در مجلّد نهم بحار از امالی شیخ طوسی از پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله مروی است كه در حدیثی به جابر فرمود:... پس خداوند نبوت را به من ختم فرمود، و علی متولد شد، پس وصیّت را به او پایان داد، سپس هر دو نطفه از من و علی به هم پیوست و از ما جهر و جَهِیر (=حسنین) ولادت یافتند، و خداوند به آن دو اسباط، نبوّت را ختم فرمود، و ذرّیه مرا از ایشان قرار داد و نیز آن كسی را كه شهر - یا فرمود: شهرهای - كفر را فتح خواهد كرد و زمین خدای را پر از عدل می سازد، پس از آن كه از جور و ستم پر شده [2] از ایشان خواهد بود.

می گویم: جهر و جَهِیر به معنی زیبای خوش سیما است، چنان كه اهل لغت ذكر كرده اند. [3] .

و در مجلّد سیزدهم بحار از حضرت ابوجعفر باقرعلیه السلام روایت است كه فرمود: قائم سیصد و نه سال حكومت می كند، همان مقدار كه اهل كهف در غار ماندند، زمین را



[ صفحه 218]



پر می كند از عدل و قسط، چنان كه از ظلم و ستم پر شده باشد. پس خداوند برای او شرق و غرب زمین را می گشاید و مردم را می كشد تا این كه جز دین محمدصلی الله علیه وآله باقی نماند، و به شیوه سلیمان بن داوود سلوك نماید، آفتاب و ماه را صدا می كند، او را جواب می دهند، و زمین برای او نورِ دیده شود و به او وحی می رسد، پس به امر الهی به وحی عمل می كند. [4] .

و در كتاب غایة المرام و غیر آن از طریق عامّه از پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله مروی است كه فرمود: مهدی از فرزندان من است در چهره چهل سالگی، گویی صورتش ستاره درخشان است در گونه راستش خال سیاهی است و بر او دو عبای پنبه ای همچون یكی از رجال بنی اسرائیل است، گنجینه ها را بیرون می آورد و كشورهای شرك را می گشاید. [5] .

و نیز از آن حضرت صلی الله علیه وآله آمده است كه فرمود: قیامت بپا نشود تا این كه مردی از خاندان من حكومت كند، قسطنطنیه و جبل الدیلم را فتح نماید و اگر از عمر دنیا جز یك روز باقی نماند، خداوند متعال آن روز را آن قدر طولانی كند تا آن را فتح فرماید. [6] .

در بحار از امام صادق علیه السلام منقول است كه فرمود: هرگاه قائم علیه السلام بپاخیزد در هر اقلیم از اقالیم زمین مردی را قرار می دهد و به او می گوید: اگر موضوعی بر تو وارد شد كه آن را نفهمیدی و ندانستی كه در آن چگونه قضاوت كنی به كف دستت نگاه كن و به آنچه در آن است عمل نمای. و لشكری به قسطنطنیه می فرستد، چون به خلیج رسند چیزی به پاهای خود می نویسند و به روی آب راه می روند. [مردمان قسطنطنیه] گویند: اینان یاران او هستند كه بر روی آب راه می روند، پس خود او دارای چه كمالاتی می باشد! در آن هنگام درب شهر را به روی آن ها می گشایند، پس آن ها وارد شهر می شوند و به آنچه می خواهند فرمان می دهند. [7] .


[1] كمال الدين: 282:1.

[2] بحار الانوار: 46:37؛ امالي شيخ طوسي: 114:2.

[3] منتهي الارب: 206:1.

[4] بحار الانوار: 290:52.

[5] غاية المرام: 693.

[6] غاية المرام: 695.

[7] بحار الانوار: 365:52.